loading...

نغمه‌های عاشقانه

دلم را دوست دارم....وقتی برای تو تنگ می شود❤💋

بازدید : 234
دوشنبه 4 آبان 1399 زمان : 3:38

فکرش را بکن؛
بگویی صبر کن تا دکمه‌های پیراهنت را خودم ببندم...
سرم را بالا بگیرم و تو شروع کنی به بستن؛
از پایین تا بالا یکی را جا بیندازی.
اخم کنم!
مرا ببوسی...
و با خنده بگویی دوباره !

آثار عجیب بند بند دعای جوشن کبیر
بازدید : 313
يکشنبه 3 آبان 1399 زمان : 6:37

در صدای نازک اندام زیبایت
رفته از یادم
ای خطوط پیکرت در پیکرم پنهان شده
در زمستانهای بی پایان قلبت
هست اگر آواز گلبرگی
من بصد جانش خریدارم
ای صدایم خفته در هرم نفسهایت
در حلول جان تو
من هراسان بی رمق
در جستجوی گوشه‌‌‌ای جایی به قدر قطره اشکی
تا در آنجا گم شوم
و بپیمایم به جولان ره در آن
لای شب بوهای باغش
با صدای رسته از ذرات قلبم حک کنم
نازنینم
"دوستت می‌دارم"

بچه با نیش باز:^___^ من:😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡
برچسب ها اندام زیبایت ,
بازدید : 252
يکشنبه 3 آبان 1399 زمان : 6:37

گاهی برایم بنویس!
فقط در حد چند کلمه مثلا برایم بنویس "سلام!"
گاهی برایم حرف بزن
حتی کوتاه تر از یک ثانیه...
مثلا میتوانی باز هم بگویی "سلام!"

گاهی یادم کن!
گاهی فقط بودنت را ثابت کن!
به نگاهی، به کلامی‌یا به سلامی‌...
بودنت را به باور خوش لحظه‌هایم افزون کن
دلخوش این کم بودن‌هایم!
حتی کمتر از عمرکوتاه یک قاصدک
که هر صبحدم به خورشید میگوید سلام ...
میدانی؟
دلم می‌گیرد از نبودنهای مدامت!
گاهی فقط بودنت را ثابت کن!
به نگاهی ، به کلامی‌یا به سلامی‌...

بچه با نیش باز:^___^ من:😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡
بازدید : 916
شنبه 2 آبان 1399 زمان : 8:37

بازدید : 891
شنبه 2 آبان 1399 زمان : 8:37

بی گمان زیباست بوسیدن
ولیکن دوست دارم
من یک امشب را..
در حریر امن گیسویت بیارامم
نوازش کن مرا
بانوی عشق و مهر
که من بیرون ز دستانت
بسان سایه تنهاترین مرد زمینم
در آغوشم بگیر ، زیبای معصوم
و عریانی روحم را
به گرمای قشنگ عطر گیسویت بپوشان
تو‌‌‌ای بانوی مهتاب...
دلیل هر سرودن!
نمیدانی مگر دردم؟
برایت یک بغل دلتنگی آوردم
برایت یک بغل باران...
و چندین برگ پاییزی بیاوردم
من امشب روح پاییزم
من امشب تا به صبح...
از عشق لبریزم

...

بوسه شیرین چو قند
بازدید : 252
جمعه 1 آبان 1399 زمان : 10:37

بازدید : 459
جمعه 1 آبان 1399 زمان : 10:37

بازدید : 216
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 15:38

تو مهربان‌تر از آن بودی كه من هميشه گمانم بود
همين هميشهٔ نفرينی، هميشه رنج نهانم بود
بگو! اگر نه به ميل من، دلم ز راست نمی‌گیرد
هميشه هرچه تو می‌گفتی، من اشتياقِ همانم بود
ستاره‌های عزيزی را از آسمانهٔ من بردند
وچشم‌های تو بی‌ترديد، عزيزِ گم‌شدگانم بود
چه‌ها گذشت؟ به يادم نيست، زمانِ یافتنت، بر من
ولی هميشه به يادم هست كه چشم تو نگرانم بود
من از هميشه چه می‌خواهم؟ به جز توالی توصيفت
همين تسلسل بی‌تكرار هميشه لطفِ بيانم بود
من و توايم و عطش، اينك، بنوش يا كه بنوشانم
ز شوكرانی از آن خالص كه نوشدارویِ جانم بود...

ما را هنر چشم تو عاشق بنمود

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی