همچون دو جزیره
چند تا جمله قشنگ!!میخواهمش كه بفشردم بر خویش
چند تا جمله قشنگ!!چشم بسته
چند تا جمله قشنگ!!من که میدانم به دنیا اعتباری نیست نیست
بین مرگ و آدمیقول و قراری نیست نیست
من که میدانم اجل ناخوانده و بی دادگر
سرزده میآید و راه فراری نیست نیست
من که میدانم شبی عمرم به پایان میرسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان میرسد
پس چرا ....
پس چرا......
پس چرا عاشق نباشم
دل به دلبـــر دادم و دلـدار، دل را دل ندیــــد ..
دلْ به دلبر دل سپرد، دلدار پا از دل کشید !!
میخواهم
پلڪهایم را روی هم بگذارم
و برای آغوش ڪشیدنت
هزاران هزاران آغوش بی قرارت باشم
میخواهم
بوسههایم را با لبهایت
ادامه دار ڪُنم •••
شانههایم را با شانههایت
نفسهایم را با نفسهایت
دستهایم را با دستهایت
خوابم را در خوابت
و برای بوسیدنت هزاران هزاران
دوستت دارم را
در دنج ترین ڪافهی آغوشت
عاشقانه خلاصه ڪُنم •••
ﻣِـِـِـِـﯿﺨِـِـﻮﺍﻫِـﻰ ﺑِـِـِـِـﺮﻭﻯ؟!
تو را چه شود اگر....به قدر همین شعر ...
بڪَذار عریان شوم در شعرم !
نڪَران نباش
هیچ بیڪَانہاے مرا نمیبیند
جسمم را با حریرِ واژهها پوشاندهام ؛
میترسم از نبودنت...
و از بودنت بیشتر!!!
نداشتن تو ویرانم میکند...
و داشتنت متوقفم!!!
وقتی نیستی کسی را نمیخواهم.
و وقتی هستی' تو را' میخواهم.
رنگهایم بی تو سیاه است ،و در کنارت خاکستری ام
خداحافظی ات به جنونم میکشاند...
و سلامت به پریشانیم!؟!
بی تو دلتنگم و با تو بی قرار....
بی تو خسته ام و با تو در فرار...
در خیال من بمان...
تعداد صفحات : 3